برآنیم از باغِ عفیف آباد بگوییم، از صفایِ وصف ناپذیر و از لذت بیکرانش، اما کمی صبر کنید، این بار مقاله را متفاوت استارت خواهیم زد. بیایید از این جا شروع کنیم:
در قیل و قال زندگی، در خلالِ تمام دغدغه ها و استرس های جانکاه، گاه آنچه خروج از باتلاقِ روزمرگی را رقم می زند سفر است، این مسافرت است که رویِ خوشِ زندگی را یادآور می شود و نشان می دهد سکه را جور دیگر هم می توان پرتاب کرد. پیش از آن که خود را سفیری جا بزنیم که رهِ باغِ عفیف آباد را در پیش گرفته باید اعتراف کنیم سفر به زعم تمامِ زیبایی هایی که در کلام دارد گاه بحثی است چالش برانگیز و موضوعی است جدال آفرین.
برخی اقامت را بهانه می کنند و ادعا می نمایند چون با شیراز بیگانه اند حینِ سفر با مشکلاتی دست به گریبان خواهند شد و از طعمِ شیرین سفر بی نصیب خواهند ماند. باید بگوییم این گره ای است که به دست ما باز می شود، می توانید تمام دغدغه هایتان را به دوشِ شیرازروم بسپارید، با طمأنینه رهسپار جاده شوید و با خیالی آسوده راهی شیراز.
امروز به سراغِ یکی دیگر از جاذبه های گردشگری شیراز آمده ایم که الحق و الانصاف مصداقِ واقعی خوشا شیراز است. با ما باشید تا بار دیگر مُهر تأیید بزنید پای گفته هامان که شیراز را نباید از دست داد.
در قیل و قال زندگی، در خلالِ تمام دغدغه ها و استرس های جانکاه، گاه آنچه خروج از باتلاقِ روزمرگی را رقم می زند سفر است، این مسافرت است که رویِ خوشِ زندگی را یادآور می شود و نشان می دهد سکه را جور دیگر هم می توان پرتاب کرد. پیش از آن که خود را سفیری جا بزنیم که رهِ باغِ عفیف آباد را در پیش گرفته باید اعتراف کنیم سفر به زعم تمامِ زیبایی هایی که در کلام دارد گاه بحثی است چالش برانگیز و موضوعی است جدال آفرین.
برخی اقامت را بهانه می کنند و ادعا می نمایند چون با شیراز بیگانه اند حینِ سفر با مشکلاتی دست به گریبان خواهند شد و از طعمِ شیرین سفر بی نصیب خواهند ماند. باید بگوییم این گره ای است که به دست ما باز می شود، می توانید تمام دغدغه هایتان را به دوشِ شیرازروم بسپارید، با طمأنینه رهسپار جاده شوید و با خیالی آسوده راهی شیراز.
امروز به سراغِ یکی دیگر از جاذبه های گردشگری شیراز آمده ایم که الحق و الانصاف مصداقِ واقعی خوشا شیراز است. با ما باشید تا بار دیگر مُهر تأیید بزنید پای گفته هامان که شیراز را نباید از دست داد.
باغ گلشن، چه نامِ برازنده ای
باغ عفیف آباد، جلال و شکوه
نوبتی هم باشد، نوبت باغِ عفیف آباد است که برخی باغ گلشن صدایش می کنند. باغ عفیف آباد هنرنمایی قومِ صفویان است. حوالی سال 1246 بود که صفویان درصدد برآمدند از خود یادگاری به جا بگذارند یا شاید هم برآن بودند مکانی به پا کنند برای عیش و نوششان. مکانی که این روز ها کانونِ هنر است و مرکزِ آرامش.
اگر می خواهیم مهمان باغِ عفیف آباد شویم باید خیابان عفیف آباد شیراز را نشانه بگیریم و به سوی این مقصد راهمان را کج کنیم. گفتیم ساخت باغ عفیف آباد به دوران صفویه بر می گردد و آن دوران بود که باغِ عفیف آباد برای نخستین بار عرض اندام کرد. زمانی که پادشاهی به دست قومِ قاجار افتاد و قاجاریان زمام امور را به دست گرفتند، جز خرابه ای از باغِ عفیف آباد، چیزی نمانده بود. همین شد که علی خان قوام الملک دوم، کمر همت بست، باغِ عفیف آباد را رنگ و جلایی دگر ببخشد و باز هم ابهت و عظمت را به این باغ ارزانی نمود.
بیایید نام عفیف آباد را زیر ذره بین ببریم و با هم مروری داشته باشیم بر رازی که پشتِ این نام چنبره زده است.
واقعیت این است که نام عفیف آباد از لفظِ عفیفه مشتق شده. اما عفیفه به چه معناست؟ سال ها پس از آن که میرزا علی خان قوام الملک دوم، دستی به روی باغِ عفیف آباد کشید و جامه ای به تنش کرد، خواهر زاده وی که نامش عفیفه بود، بار دیگر قلم برداشت و به نوسازی این باغ مبادرت ورزید. چنین شد نامِ عفیفه برای همیشه بر این باغ جاودانه ماند.
شما هم به باغ عفیف آباد دعوتید
باغ عفیف آباد، از باغ تا موزه
اگر خاطرتان باشد پیشتر اشاره کردیم باغ های ایرانی با یک حوضِ آب، عمارتی مجلل و باغی پر درخت پیوند ناگسستنی دارند. این همان قانون نانوشته ای است که در خصوص باغ عفیف آباد هم صدق می کند و مصداقش در جانِ این باغ هم جاری و ساری است. بنابراین تا این جا اقرار کردیم در باغِ عفیف آبادِ شیراز، مهمانِ حوض آبی هستیم که روحمان را ثیقل می دهد و نظاره گرِ گل و درختانی هستیم انبوه. اعتراف کردیم در باغِ عفیف آباد، عمارتی باشکوه به استقبالمان خواهد آمد و بنایی بی نظیر در مقابلِ نگاهمان قد علم خواهد کرد.
موزه را به این لیست بیفزایید، موزه ای که با سلاح های قدیمی اخت گرفته و رد و نشان سلاح های کهن را به نمایش می گذارد.
اگر بخواهیم از بدوِ ورود به باغ عفیف آباد را به تصویر بکشیم باید بگوییم حوض و درخت و عمارت، به زور هم که شده خود را در یک قاب می گنجانند تا دسته جمعی ورودمان را خوشامد بگویند و احتمالا سرودِ welcome سر دهند. باغ مملوست از کاج، از صنوبر، مالامال است از بید و انار، سرشار است از سرو و چنار.
مایلیم قدم بگذاریم در عمارت سلطنتی و دستمان را بگذاریم در دستِ تاریخ.
ورودی عمارت چهار ستونی است که سبک و سیاق هخامنشیان را در ذهن برجسته می سازند. ستون هایی با گچ بری های بی مثل (باز هم ذوق و هنر در عمارت ایرانی بیداد می کند و پرده از هنر قدیمی ها بر می دارد). از منبت کاری های این عمارت فاکتور می گیریم که زیبایی های باغ عفیف آباد را به کمال رسانده اند و گویی حجت را تمام کرده اند.
زمانی که قومِ پهلوی روی کار آمد، باغ عفیف آباد را پیشکش فرح کردند و این هدیه ناقابل! را دو دستی تقدیم نمودند به ملکه فرح. چرخید و چرخید تا این که در سال 1340، مزایده ای صورت گرفت و فرح نیز این هدیه را سپرد به ارتش. گفتیم ارتش، عنوان کنیم از لحظه ورود به باغ عفیف آباد تصاویری خواهید دید که نشان می دهند ارتش مالک کنونی این باغ است. مشاهده توپِ جنگی و موزه ارتش، کافی است تا ثابت کنیم روحِ ارتش در باغ عفیف آباد جاری است.
صحبت پایانی
باغِ عفیف آباد، حکایت مثنوی هفت من است، می دانید چه می خواهیم بگوییم؟ یعنی آوازه اش گوش فلک را کر کرده و شهرتش نقل و نبات محافل شده است. حتما بی دلیل نبوده که باغِ عفیف آباد این چنین به دل ها چنگ زده و نامش را مانا در اذهان ثبت کرده است. خلاصه این که اگر راهی شیراز شدید و این پاسِ گلِ ناخواسته در اختیارتان قرار گرفت تا روانه عفیف آباد شوید، این باغ را مورد بی مهری قرار ندهید و سفری داشته باشید به دنیایِ زیبایش.